سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کافه بی خوابی
درباره وبلاگ


من نه عاشق هستم ونه محتاج نگاهی که بلغزد بر من من خودم هستم و تنهایی یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد من خودم هستم و یک دنیا ذکر که درونم لبریز شده از شعر حقیقت جویی من خودم هستم و هم زیبایم من خودم هستم و پا بر جایم من دلم می خواهد ساعتی غرق درونم باشم عاری از عاطفه ها تهی از موج سراب دورتر از رفقا خالی از هرچه فِراق من نه عاشق هستم نه حزین ِ غم ِ تنهایی ها من نه عاشق هستم ونه محتاج نوازش یا مهر من دلم تنگ خودم گشته و بس مَنِشینید کنارم پیِ دلجویی و خوش گفتاری که دلم از سخنان غم و شادی پر شد من نه عاشق هستم ونه محتاج ِ عشق من خودم هستم و مِی با دلم هستم و هم سازیِ نِی مستی ام را نپرانید به یک جمله

لوگو
من نه عاشق هستم 
ونه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
 من خودم هستم و تنهایی یک حس غریب 
که به صد عشق و هوس می ارزد
 من خودم هستم و یک دنیا ذکر
که درونم لبریز شده از شعر حقیقت جویی 
من خودم هستم و هم زیبایم 
من خودم هستم و پا بر جایم
 من دلم می خواهد ساعتی غرق درونم باشم 
عاری از عاطفه ها
 تهی از موج سراب
 دورتر از رفقا 
خالی از هرچه فِراق 
من نه عاشق هستم نه حزین ِ غم ِ تنهایی ها 
من نه عاشق هستم ونه محتاج نوازش یا مهر
 من دلم تنگ خودم گشته و بس 
مَنِشینید کنارم پیِ دلجویی و خوش گفتاری
 که دلم از سخنان غم و شادی پر شد
 من نه عاشق هستم ونه محتاج
 ِ عشق من خودم هستم و مِی با دلم هستم و هم سازیِ نِی
 مستی ام را نپرانید به یک جمله



آمار وبلاگ
بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 3
کل بازدیدها: 33608






 
شنبه 91 آذر 4 :: 12:53 صبح :: نویسنده : عطیه

چند شعر زیبا :


1)دیده بگشا که طبیبت سر بالین آمد          دیده بگشا که حسین با دل خونین آمد

دیده برهم منه‌ای سروبه خون غلطیده          تا نگویند حسین داغ برادر دیده


_________________________

2)فرشته های دنیا رو صدا کن
چشای نازتو رو به خدا کن
عمو رفته برامون آب بیاره
واسه دلشوره ی بابا دعا کن
چشات خورشید و لبخند و ستاره
زمین از خون سرخت لاله زاره
برای غربت تو گریه کردن
تمام مشک های پاره پاره
به چشمات خواب برمیگرده کاکا (کاکا)
به شب مهتاب برمیگرده کاکا
شنیدی که میگن مرد و قولش
عمو با آب برمیگرده کاکا
سواره قایق مهتاب شد رفت
دل بی طاقتش بیتاب شد رفت
کنار رود و مشک تیر خورده
عمو از خجالت آب شد رفت
سواره قایق مهتاب شد رفت
دل بی طاقتش بیتاب شد رفت
کنار رود و مشک تیر خورده
عموم از خجالت آب شد رفت (رفت)
به چشمات خواب برمیگرده کاکا (کاکا)
به شب مهتاب برمیگرده کاکا
شنیدی که میگن مرد و قولش
عمو با آب برمیگرده کاکا
به چشمات خواب برمیگرده کاکا
عمو با آب برمیگرده کاکا
به چشمات خواب برمیگرده کاکا
عمو با آب برمیگرده کاکا
به چشمات خواب برمیگرده کاکا
عزیزم
به چشمات خواب برمیگرده کاکا
عمو با آب برمیگرده کاکا



حامد عسکری


_____________________________

 

 




موضوع مطلب :