سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کافه بی خوابی
درباره وبلاگ


من نه عاشق هستم ونه محتاج نگاهی که بلغزد بر من من خودم هستم و تنهایی یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد من خودم هستم و یک دنیا ذکر که درونم لبریز شده از شعر حقیقت جویی من خودم هستم و هم زیبایم من خودم هستم و پا بر جایم من دلم می خواهد ساعتی غرق درونم باشم عاری از عاطفه ها تهی از موج سراب دورتر از رفقا خالی از هرچه فِراق من نه عاشق هستم نه حزین ِ غم ِ تنهایی ها من نه عاشق هستم ونه محتاج نوازش یا مهر من دلم تنگ خودم گشته و بس مَنِشینید کنارم پیِ دلجویی و خوش گفتاری که دلم از سخنان غم و شادی پر شد من نه عاشق هستم ونه محتاج ِ عشق من خودم هستم و مِی با دلم هستم و هم سازیِ نِی مستی ام را نپرانید به یک جمله

لوگو
من نه عاشق هستم 
ونه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
 من خودم هستم و تنهایی یک حس غریب 
که به صد عشق و هوس می ارزد
 من خودم هستم و یک دنیا ذکر
که درونم لبریز شده از شعر حقیقت جویی 
من خودم هستم و هم زیبایم 
من خودم هستم و پا بر جایم
 من دلم می خواهد ساعتی غرق درونم باشم 
عاری از عاطفه ها
 تهی از موج سراب
 دورتر از رفقا 
خالی از هرچه فِراق 
من نه عاشق هستم نه حزین ِ غم ِ تنهایی ها 
من نه عاشق هستم ونه محتاج نوازش یا مهر
 من دلم تنگ خودم گشته و بس 
مَنِشینید کنارم پیِ دلجویی و خوش گفتاری
 که دلم از سخنان غم و شادی پر شد
 من نه عاشق هستم ونه محتاج
 ِ عشق من خودم هستم و مِی با دلم هستم و هم سازیِ نِی
 مستی ام را نپرانید به یک جمله



آمار وبلاگ
بازدید امروز: 11
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 34785






 
دوشنبه 91 تیر 19 :: 2:1 عصر :: نویسنده : عطیه

من و تو همسایه خدا بودیم
ما به دنیا آمدیم و همه چیز تمام شد
ما دیگر نه همسایه هم بودیم و نه همسایه خدا.
ما گم شدیم و خدا را گم کردیم ...
یادت میاد جمله آخر خدا رو؟
از قلب کوچک تو تا من یک راه مستقیم است.
اگه گم شدی از این راه بیا
بلند شو . از دلامون شروع کنیم...
تا خدا راه زیادی نیست...




موضوع مطلب :
پنج شنبه 91 تیر 15 :: 8:19 عصر :: نویسنده : عطیه

و امروز آغاز فصل دیگری از بهار زندگییم است


و چه حس عجیب و زیبایی است
 
که سالروزشکفتنت مصادف شود با سالروز میلاد حاضرترین غایب جهان

 و این را به فال نیک میگیریم

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

آقا بیا به خاطر باران ظهور کن

ما را از این  هوای سراسیمه دور کن



نیمه شعبان سرود زندگی است / نیمه شعبان فرار از بردگی است

نیمه شعبان سلامی از خــــدا / بر همه افراد شهر بنــدگی است . . .






هر روزی که می گذرد، یک روز به ظهور امام زمان نزدیک تر می شویم

اما به خود امام زمان چطور . . . ؟

.

.

 

 

 

پ.ن:


به انتظار تو نشستن اشتباه ماست،به انتظار تو باید ایستاد.....

 

 




موضوع مطلب :
یکشنبه 91 تیر 11 :: 7:47 عصر :: نویسنده : عطیه

ماه من ، غصه چرا ؟!
 آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز
 مثل آن روز نخست
 گرم وآبی و پر از مهر ، به ما می خندد !
 یا زمینی را که، دلش ازسردی شب های خزان
 نه شکست و نه گرفت !
 بلکه از عاطفه لبریز شد و
 نفسی از سر امید کشید
 ودر آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید
 زیر پاهامان ریخت ،
 تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست !
 ماه من غصه چرا !؟!
 تو مرا داری و من
 هر شب و روز ،
 آرزویم ، همه خوشبختی توست !
 ماه من ! دل به غم دادن و از یاس سخن ها گفتن
 کارآن هایی نیست ، که خدا را دارند …
 ماه من ! غم و اندوه ، اگر هم روزی، مثل باران بارید
 یا دل شیشه ای ات ، از لب پنجره عشق ، زمین خورد و شکست،
 با نگاهت به خدا ، چتر شادی وا کن
 وبگو با دل خود ،که خدا هست ، خدا هست !
 او همانی است که در تار ترین لحظه شب، راه نورانی امید
 نشانم می داد …
 او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد ، همه زندگی ام ،
 غرق شادی باشد ….
 ماه من !
 غصه اگر هست ! بگو تا باشد !
 معنی خوشبختی ،
 بودن اندوه است …!
 این همه غصه و غم ، این همه شادی و شور
 چه بخواهی و چه نه ! میوه یک باغند
 همه را با هم و با عشق بچین …
 ولی از یاد مبر،
 پشت هرکوه بلند ، سبزه زاری است پر از یاد خدا
 و در آن باز کسی می خواند ،
 که خدا هست ، خدا هست
 و چرا غصه ؟ چرا !؟!




موضوع مطلب : ماه من،خدا،غصه چرا،لب پنجره عشق
یکشنبه 91 تیر 11 :: 10:59 صبح :: نویسنده : عطیه

جوو روزت قدر جوونیتو بدون یادت باشه هیچ وقت برنمیگرده پس همیشه دو دستی بچسبش

 

     روزت مبارک

 

 


 

 





موضوع مطلب : روز جوون،قدر جوونی
یکشنبه 91 تیر 11 :: 10:47 صبح :: نویسنده : عطیه

الگوى شجاعت و ادب،اکبر
در دانه فاطمى نسب،اکبر

فرزند یقین ز نسل ایمان بود
پرورده دامن کریمان بود

آن یوسف حسن،ماه کنعانى‏
در خلق و خصال،احمد ثانى

آن شاهد بزم، سرو قامت بود
دریا دل و کوه استقامت بود

آن دم که لباس رزم مى‏پوشید
از کوثر عشق، جرعه مى‏نوشید

از فرط عطش فتاده بود از تاب
‏ گردید ز دست جد خود سیراب

در راه خدا ذبیح دین گردید
بر حلقه عاشقان نگین گردید

داغش کمر حسین را بشکست
با خون سرش حناى خونین

بست دیباچه داستان حق، اکبر
قربانى آستان حق، اکبر




موضوع مطلب : میلاد حضرت علی اکبر،گل لیلا
<   1   2   3   >